
به تعداد راه های رسیدن به خدا، راه برای باهوش شدن در این دنیای پر از رقابت وجود دارد. انجام بعضی از آنها کمی تا قسمتی و انجام بعضی دیگر اثر فراوانی روی توانایی مغز شما دارند. در ادامه با ما باشید تا بعضی از آنها را معرفی می کنیم.
محیط کارتان را تغییر دهید
توصیه های بسیاری برای ورزش کردن شده است. ما هم یک توصیه دیگر می کنیم. فعالیت های ورزشی نه تنها ذهن شما را خالی و آماده به کار می کند، بلکه هوش شما را نیز ارتقا می بخشد. در مطالعه ای که توسط دانشگاه ساوت کارولینا انجام شده است، با ورزش کردن تعداد میتوکندری ها (یکی از اجزای سلول که مسئول تولید انرژی است) نه تنها در عضلات افزایش می یابند که در سلول های مغز نیز تعداد آنها بالا می رود. این قضیه باعث می شود که مغز شما سریع تر و موثرتر کار کند. زمانی که تصمیم به ورزش گرفتید، به تغذیه تان نیز توجه کنید. غذاهایی که گرسنگی را رفع کند، لزوما هوش شما را بالا نمی برد. ماهی، میوه های توتی (Berry) و آنتی اکسیدان ها از زوال عقل جلوگیری می کنند، روغن اومگا-۳ می تواند بازسازی سلول های مغزی را افزایش دهد و بالا نگه داشتن قند خون در طول روز با خوردن شیرینی عملکرد مغز شما را بالا می برند.
نکته: خوردن شیرینی جات فراوان در طولانی مدت ریسک ابتلا به دیابت را افزایش می دهد. پس اگر طول عمر طولانی می خواهید، از خوردن آنها پرهیز کنید. فقط در زمان هایی که کار ذهنی شدید (یادش به خیر، جلسه کنکور!) دارید، قند خون را بالا نگه دارید، یا اگر چند ساعت روی یک مشکل گیر کرده اید و راه دیگری به ذهن تان نمی رسد، از سر آن کار برخیزید و کمی شیرینی، شکلات و اگر هیچ نبود، آب قند! بخورید و پر انرژی به سر کار برگردید.
در آخر هم، هر چند وقت یک بار سری به فست فود کثیف جنوب شهرتان بزنید! زیرا مطالعه ای نشان داده است که بعضی باکتری هایی که در محیط های کثیف یافت می شوند، می توانند سرعت عمل مغز را بالا ببرند!
در مطالعه بالا که روی موش ها انجام شده، هوش موش ها بر اساس سرعت پیدا کردن مسیر خروج در یک ماز (maze) پیچ در پیچ سنجیده می شده. زمانی که غذای موش ها به باکتری مایکوباکتریوم واکا آلوده شده، سرعت پیدا کردن مسیر دو برابر سریع تر شده است. پس از بررسی متوجه شده اند که این باکتری با تحریک سیستم ایمنی موش ها، نهایتا منجر به فعال شدن دسته ای از نورون ها (سلول های عصبی) در مغز می شده است و موش ها باهوش تر می شده اند.
همین جا این را هم بگویم که یکی از هم خانواده های باکتری بی خطر مایکوباکتریوم واکا، مایکوباکتریوم توبرکلوزیس است که عامل بیماری توبرکلوز یا همان سل محسوب می شود. پس این راه را با مسوولیت خودتان انجام دهید و مراقب باشید باکتری را اشتباهی نگیرید. بعدا نگویید نارنجی ما را سراغ یک رستوران غیربهداشتی فرستاد و بلایی سرمان آمد.
شیوه زندگی تان را تغییر دهید
شیوه زندگی (lifestyle) نیز تاثیر زیادی روی هوش دارد. شاید احمقانه به نظر برسد اما حتی لباسی که می پوشید می تواند روی قدرت ذهن شما برای تمرکز بیشتر و انجام دقیق تر کارها تاثیر بگذارد. در تحقیق جدیدی دانشمندان وضعیت ذهنی را در افرادی که کت سفید پوشیده بودند، با وقتی که لباس معمولی به تن داشتند، بررسی کردند. نتیجه جالب بود. کت سفیدها دو برابر سریع تر تست ها را انجام دادند. علاوه بر این، تیم تحقیق یافت که وقتی به آنها گفته می شد لباسی که پوشیده اند، قبلا توسط یک شخص مهم پوشیده شده، باز هم عملکرد آنها بهبود می یافت. به طور کلی هر چه لباس ما به لباس افراد باهوش و موفق شبیه تر باشد، قدرت تحلیل ذهنی مان نیز افزایش بیشتری می یابد.
داشتن خواب خوب و منظم، عامل بسیار مهم دیگری برای به حداکثر رساندن قدرت مغزتان است. اگه با خواب تان مشکل دارید، ابتدا با تغییرات کوچک شروع کنید. مثلا قبلا از خوب قهوه، چای یا مواد کافین دار نخورید. دستی به سر و روی اتاق خواب بکشید. اگر جواب نگرفتید، سراغ تغییرات بزرگتر بروید. پیش دستی کنید و یک روز بی خوابی به خود بدهید تا بتوانید شب زودتر بخوابید. صبح نیز زود بیدار شوید و سعی کنید همین روند را تبدیل به یک عادت کنید.
مطالعات زیادی درباره اثر موتسارت روی افزایش قدرت مغز شده است. اما اجماع عمومی بر این است «گوش دادن به هر آهنگ مورد علاقه تان که بتواند در مغز دوپامین آزاد کند، قدرت ذهنی را افزایش می دهد». آزاد شدن دوپامین در مغز را معادل احساس لذت بدانید. هر چه ماده ای دوپامین بیشتری آزاد کند، لذت بخش تر خواهد بود.
مانند انسان های باهوش رفتار کنید
بله. در اینجاست که دلیل غیرعادی و عجیب بودن انسان های باهوش مشخص می شود. زیرا این رفتار عجیب و هوشمند بودن یکدیگر را تقویت می کنند. همان طور که پوشیدن لباس یک شخص مهم باعث افزایش قدرت ذهنی می شود، در اینجا نیز تقلید از این رفتارهای افراد باهوش، کمک شایانی به هوش شما می کند.
کار را از یک مورد جالب شروع می کنیم: «با خودتان صحبت کنید.» تحقیق اخیری نشان داده است که تکرار کلمات به تمرکز ذهن روی آن کلمات کمک می کند. در حقیقت، این کار به شما کمک می کند تا چیزهایی را کشف کنید که در حالت عادی به آنها توجه نمی کرده اید. در آزمایش ها، محققان نشان دادند که مردمی که به دنبال چیزی هستند - مثلا یک قوطی خاص در یک فروشگاه بزرگ - با تکرار کردن اسم آن، بسیار سریع تر پیدایش می کنند!
اگر حرف زدن با خود، به نظرتان بچگانه می آید، پس بیایید با اجرای توصیه دوم ما، کودک درون تان را کامل در آغوش بگیرید: «خیال بافی کنید!» بررسی هایی که توسط انستیتو Max Planck در زمینه علوم مغزی و درکی انسان صورت گرفته نشان داده است که گنجایش حافظه در آنهایی که خیال بافی می کنند، بالاتر است. اصلا بگذارید خیال تان را راحت کنم، مطالعات نشان می دهند خیال بافی مستقیما با IQ ارتباط دارد و به عبارت ساده تر افراد خیال باف IQ بالاتری دارند.
محاسبات شدید داشته باشید
اگر تمام روش های بالا جواب نداد، پس زمان آن فرا رسیده است که خطر کنید. پس کت خود را در آورده، آستین ها را بالا زده و وارد گود شوید. برای شروع این را بدانید که روش هایی برای تحریک مغز با اتصال الکترودهای خاصی به سر وجود دارد که آنها را تحریک مستقیم از ورای جمجمه می نامیم! در طی آزمایش هایی که شرکت پیشروی DARPA روی نظامی ها انجام داده است، این تحریکات باعث می شود سربازان بهتر بازی های کامپیوتری را انجام دهند و مدت دوره آموزش خلبانی آنها به نصف برسد. حتی از نظر تئوری وصل کردن الکترودهای یک باتری ۹ ولتی به دو طرف سرتان هم تاثیرات مثبتی دارد! طبعا هنوز مدت زیادی از ورود این تکنیک ها نمی گذرد و آثار مفید یا مضر آنها در هاله ای از ابهام است. پس آنها را انجام ندهید.
و حالا بدترین و مشکل ترین راه حل برای باهوش شدن: «انجام کارهای سخت و مشکل و به چالش کشیدن مغز». با افزایش سن قسمت هایی از مغز شروع به تنبل شدن می کنند و روی هوش سیال شما که مسئول افکار انتزاعی و حل مسائل جدید است، تاثیر می گذارند. روان شناسان دانشگاه میشیگان به این نتیجه رسیده اند که انجام بازی های N-back خیلی سریع (در عرض ۲۰ روز) باعث افزایش هوش سیال می شود. البته هنوز شبهاتی به این نتیجه گیری وارد است، اما استفاده از این بازی ضرری هم ندارد.
برچسبها: intelligent IQ Smart, باهوش, هوش, هوش سیال

بالاخره آیا امکان ساخت یک هوش مصنوعی واقعی وجود دارد؟ و اگر امکان دارد ما چقدر به آن نزدیک شده ایم؟ اینها سوالاتی است که مارکوس دو ساتوی دارای دو پروفسورای ریاضیات و Simonyi در زمینه درک عمومی از علم از دانشگاه آکسفورد مطرح کرده است.
برای درک جواب این سوالات نویسنده به سراغ یکی از متخصصان نوروساینس (neuroscientist) رفته است تا بحث کوتاهی بکند راجع به اینکه اکنون در کجای راه رسیدن به هوش مصنوعی واقعی و در حد هوش انسان هستیم و اینکه چه مشکلاتی در برابر رسیدن به این هدف وجود دارند. پس در ادامه مطلب با ما باشید.
«آیا خبرها راجع به واتسن را شنیده ای؟»
زمانی که اولین بار او این سوال را از من پرسید، متوجه نشدم منظور کیست. گیج شدم. حدس زدم سری جدیدی از ماجراهای شرلوک هولمز باشد.
ایشان اضافه کرد: «واتسن شب گذشته در جئوپاردی مسابقات جهانی را برد و قهرمان جهان شد.
جئوپاردی یک مسابقه تلویزیونی آمریکایی است که اطلاعات عمومی افراد را می سنجد. برایم جالب بود که چرا این قضیه برای یک پروفسور نوروساینس جالب است.
سپس او توضیح داد که واتسن یک انسان نیست، بلکه یک کامپیوتر است. او معتقد است پیروزی واتسن یک لحظه بسیار مهم تاریخی برای علم هوش مصنوعی است.
مدتها پیش، اولین بار آلن تورینگ در مقاله اش در سال ۱۹۵۰ درباره ماشین هایی صحبت کرد که می توانند فکر کنند. اما اکنون دانشمندان در حال ساخت ماشین هایی هستند که می توانند هوشی مشابه ما داشته باشند.
بحث ها
این ها، مجموعه ای از اجلاس ها و گفتگوها هستند که تعداد زیادی از صاحب نظران هوش مصنوعی موانع کلیدی پیش روی رسیدن به رویای تورینگ را بررسی می کنند و اهداف آینده را تعیین می کنند. رسیدن یک کامپیوتر به قهرمانی مسابقات جئوپاردی یکی از آن اهداف بود.
شاید این هدف احمقانه به نظر برسد، اما در واقع در قلب این هدف، نکته مهمی نهفته است. مغز انسان کارایی بی نهایت بالایی دارد. حالا اگر یک کامپیوتر (در زمینه اطلاعات عمومی) بهتر از انسان عمل کند، شاید به معنی این باشد که ما به هوش مصنوعی واقعی بسیار نزدیک شده ایم.
برای توضیح بیشتر به سراغ یکی از سوالات این مسابقه می رویم: «نام عنصری با عدد اتمی ۲۷ که به رنگ های آبی و سبز یافت می شود، را نام ببرید؟
مغز انسان توانایی این را دارد که به سرعت این جمله را به زبان اصلی ذهنش ترجمه کند، سپس به سراغ دیتابیس (پایگاه داده) بسیار بزرگ خود که در حافظه اش قرار دارد برود و در نهایت جواب را دریابد: عنصر کبالت.
کامپیوترها در حال بهبود در این زمینه هستند. برای دریافت آن به موتورهای جستجو (مانند گوگل) توجه کنید که به خوبی می دانند شما به دنبال چه هستید، علی رغم این که ممکن است عبارتی که شما برای جستجو وارد کرده اید، بسیار کوتاه باشند.
اما ادغام کردن الگوریتم های ریاضی پیچیده ای که این موتورهای جستجو را می گردانند با قهرمانی هوش مصنوعی در مسابقات جئوپاردی نشان دهنده این است که هوش کامپیوتر در حال عبور از هوش انسان است.
مسابقات جئوپاردی اولین مسابقه کلیدی هوش های مصنوعی نبود. اولین آن بر می
گردد به سال ۱۹۹۹ که Deep Blue (آبی عمیق) سوپرکامپیوتر ساخت آی بی ام،
آقای گری کاسپاروف قهرمان افسانه ای شطرنج جهان را شکست داد.
برای شکست کاسپاروف نیاز به آنالیز منطقی عمیقی برای تعیین هر حرکت بازی بود. شاید بتوان گفت دستیابی به این میزان آنالیز آسان ترین هدفی بود که هوش مصنوعی به آن رسید، زیرا افکار منطقی کاری است که کامپیوترها به خوبی آن را انجام می دهند.
تست تورنیگ
معیار اصلی برای موفقیت هوش مصنوعی که تورنیگ آن را در مقاله اصلی اش در سایت ۱۹۵۰ پیشنهاد کرد، ارتباط و گفتگو است.
اگر شما به صورت آنلاین با یک انسان و یک کامپیوتر چت کنید. آیا می توانید متوجه شوید کدام یک کامپیوتر هستند؟
زیرا ما میزان هوش هر شخص را از طریق ارتباط برقرار کردن (گفتگو) با او تشخیص می دهیم. حال اگر یک کامپیوتر بتواند دقیقا مانند یک انسان صحبت کند، آیا نمی توان آن را هوش نامید?
اکنون کاندیداهای خیلی خوبی هستند که به زودی می توانند تست تورینگ را با موفقیت پشت سر بگذارند. مثلا این کاندیدا cleverbot .
این در حالی است که بسیاری معتقدند عبور هوش مصنوعی از این مانع (تست تورینگ) به معنای موفقیت کامل هوش مصنوعی نیست. زیرا حتی اگه یک کامپیوتر بتواند این تست را پاس کند، باز هم به معنی این نیست که کامپیوتر همه چیز را در این ارتباط متوجه شود و درک کند. یکی از مهمترین دلایل برای نقض تست تورینگ، مسئله «اتاق چینی ها» است.
نویسنده می گوید، اخیرا به توصیه پروفسور جان سیرل، تجربه ذهنی ای تحت عنوان «اتاق چینی ها» داشته است. در آنجا ایده اینکه روزی ماشین ها بتوانند دقیقا مانند انسان فکر کنند به چالش کشیده می شود.
به این صورت که نویسنده داخل اتاقی قرار گرفته بود و سپس از او خواسته بودند در برابر سوالاتی به زبان چینی به داخل اتاق فرستاده می شود، یک جواب به زبان چینی ارائه کند.
اگرچه او هیچ چیزی از زبان ماندارین (Mandarin) بلد نبوده، اما توانسته یک گفتگوی قابل قبول با شخصی که به ماندارین صحبت می کرد انجام دهد. گرچه او یک کلمه از این گفتگو را متوجه نمی شده.
مسئله اتاق چینی ها
یک پیام (کاغذ زرد رنگ) به شخصی که به زبانی به جز ماندارین مثلا انگلیسی صحبت می کند و در داخل اتاق چینی ها است فرستاده می شود.
یک دفترچه دستورالعمل (آبی رنگ) در داخل اتاق وجود دارد که حاوی سوال و جواب های احتمالی است. شخص غیر ماندارینی می تواند از میان سوال ها، آن سوالی که شبیه ترین کارکترها به پیام اولیه را دارد، پیدا کند و جواب مناسب پیام اولیه را بدهد.
شخص ماندارینی با دیدن جواب فکر می کند که دارد با شخصی مسلط به زبان ماندراین صحبت می کند. اما شخص غیر ماندارینی که داخل اتاق چینی ها است، اصلا متوجه نیست که چه چیزی به شخصی ماندارینی گفته است.
پروفسور سیرل مرد داخل اتاق چینی ها را به کامپیوترها تشبیه می کند. این مرد گرچه پاسخ مناسب می دهد اما در واقع زبان ماندارینی بلد نیست، بنابراین کامپیوتر نیز گرچه جواب مناسب به سوالات ما می دهد، اما خودشان درکی از صحبت ها ندارند.
این یکی از جدل های مهم در برابر تست تورینگ است. اما در مقابل، این سوال هم مطرح است. ذهن من هنگام کنار هم گذاشتن کلمات و جمله سازی چگونه عمل می کند؟ آیا غیر از این است که ما نیز از تعدادی قوانین پیروی می کنیم؟ مثلا من در جواب سوال «چه خبر؟» از عبارت «سلامتی» استفاده می کنم. بدون آنکه حتی لحظه ای راجع به آن فکر کنم. پس آیا می توانیم بگوییم که به گونه ای شبیه به کامپیوتر و اتاقی چینی ها صحبت می کنیم؟
بینایی کامپیوترها
احتمالا بزرگترین مشکل هوش مصنوعی در برابر شبیه شدن به انسان، توانایی پردازش اطلاعات تصویری است.
کامپیوترها هنوز کیلومترها از توانایی شگفت آور مغز انسان در دریافت و پردازش تصاویر فاصله دارند. برای اثبات کافی است به عبارات کپچا (همان کلمات کج و معوجی که هنگام وارد کردن یک فرم از شما پرسیده می شوند) فکر کنید. این عبارات برای تشخیص انسان ها از نرم افزارهای ارسال اسپم خودکار است.
در اینجا عملا یک تست تورینگ برعکس هم وجود دارد. یعنی یک کامپیوتر (مثلا وب سایت) باید انسان و ماشین را از یکدیگر افتراق دهد.
زیرا انسان ها می توانند حروف کج و معوج را تصحیح کرده و درک کنند، اما ماشین ها این قابلیت را ندارند. (اما گویا حرفه ای های دانشگاه استنفورد در آستانه شکستن کدهای کپچای پیچیده هستند.)
این یک مثال قاطع برای این است که هنوز کامپیوترها در پردازش تصاویر مشکلات جدی دارند. بی دلیل نیست که انجمن هوش مصنوعی این مشکل را مهمترین مشکل خود می دانند.
اکنون دروبین های مدار بسته (CCTV = closed-circuit television) فراوانی در همه جا وجود دارند که تمام حرکات ما را ارزیابی می کنند. شرکت های امنیتی با تمام نیرو سعی بر بهبود درک این دوربین ها دارند، زیرا فعلا باید انسان هایی را استخدام کرد تا به مونیتورها نگاه کنند و رفتارهای مشکوک را پیدا کنند. زیرا مغز انسان اطلاعات تصویری را از هر کامپیوتری بهتر پردازش می کند.
کامپیوترها باید تصاویر را پیکسل به پیکسل بخوانند و بسیار مشکل است که این پیکسل ها را با هم جمع بندی، یک پارچه و درک کنند.
به نظر می رسد هنوز راه زیادی تا خلق ماشین هایی با قابلیت های برابر با توده ۱.۵ کیلوگرمی ای که بین گوش هایمان قرار دارد، باقی است. البته این را هم به خاطر داشته باشید که احتمالا میلیون ها سال فرایند تکامل رخ داده است تا مغز انسان به چنین درجه نبوغی رسیده است.
برچسبها: کامپیوتر, مصنوعی, هوش, هوش مصنوعی
.: Weblog Themes By Pichak :.